|
[FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Views expressed here are not necessarily the views & opinions of ActivistChat.com. Comments are unmoderated. Abusive remarks may be deleted. ActivistChat.com retains the rights to all content/IP info in in this forum and may re-post content elsewhere.
|
View previous topic :: View next topic |
Author |
Message |
Oldman
Joined: 01 Feb 2005 Posts: 158 Location: USA
|
Posted: Thu Dec 21, 2006 5:31 pm Post subject: Children abuse in Iran continues under Islamic Rip-off |
|
|
Ba dorood:
Read the following article to learn that a young child has to work 16 hours in a day to get 2000 Toman (about $2).
Here is the article in Persian:
کودکان کار همچنان مشغول کارند
غروب چهاشنبه (ساعت ۵۰ : ۱۹) هوا سرد بود. ميدان هفت تير شلوغ بود، در ازدهام جمعيت در گوشه ای از ميدان کارگران مشغول نصب داربست انتخاباتی بزرگی برای ائتلاف های مختلف بودند . چند تا از شعارهای انتخاباتی هم نصب شده بود.
پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۵
غروب چهاشنبه (ساعت ۵۰ : ۱۹) هوا سرد بود. ميدان هفت تير شلوغ بود، در ازدهام جمعيت در گوشه ای از ميدان کارگران مشغول نصب داربست انتخاباتی بزرگی برای ائتلاف های مختلف بودند . چند تا از شعارهای انتخاباتی هم نصب شده بود. (چون کم کم به ساعت شروع تبليغات انتخاباتی نزديک می شديم) بيلبوردهای تبليغاتی هر کدام دهها هزار تومان هزينه دارد ( نصب، جمع آوری، چاپ روی پارچه و...) .پياده رو ميدان شلوغ بود ...
پس از انجام کارم حدود ساعت ۲۱، کودک ۱۰ ساله ای را ديدم که شلوار کوتاهی به تن داشت پای عريانش از داخل کفش معلوم بود . پيراهن نازکی بر تن داشت، دستانش چروکيده و سياه بود و از کلاه فقط يک آفتابگير (مخصوص تابستان) بر سر داشت اتفاقا آبی بود و بيننده را به ياد يک تيم محبوب تهرانی می انداخت . يک گونی سنگين زباله های پلاستيکی بر روی دوشش سنگينی می کرد، با آرنج دستش و به سختی بينی سردش را پاک می کرد، در حالی که برای رهايی از سوز سرما در رسيدن به ماشينن عجله داشتم با ديدن اين کودک ايستادم .
سلام کردم
کمکش کردم گونی را پايين گذاشت .
جواب داد: سلام
خسته نباشی
ممنون
اسمت چيه؟
بهمن
بچه کجايی؟
ورامين
شب برمی گردی ورامين
آره
چجوری؟
ميان دنبالمون، مارو می برند.
برای يکی ديگه کار می کنی؟
آره
روزی چند بهت می ده؟
روزی ۲۰۰۰ تومان به بابام می ده
تا ساعت چند کار می کنی؟
تا ۱۲ شب که ميان دنبالمون
صبح ساعت چند شروع کردی؟
ساعت ۸ صبح
صاحب کارت بهت دستکش نميده؟
نه
چيزی نداشتم بگويم
بيام کمکت کنم؟
نه، ممنون . خودم می برم
باهاش دست دادم و با خجالت و شر مندگی خدا حافظی کردم . در راه رسيدن به ماشين، مطالب صفحات اجتماعی روزنامه ها و سايت های خبری انگار يک آن از جلو چشمانم گذشت : ساماندهی کودکان کارو خيابان؟ توانمند سازی خانواده های محروم، گرمخانه؟ مراکز نگهداری کودکان خيابانی، بودجه، اعتبار ساماندهی؟ جمع آوری کودکان خيابانی؟ کودکان فراری؟ بهزيستی؟ شهرداری؟ ساماندهی کارتن خواب ها؟ و...
مصاحبه يکی از مسئولين شورای شهر را به ياد آوردم که قبلا در مطبوعات منتشر شده بود و از عملکرد کميسون مطبوعش در هفته ای که گذشت گزارش می داد . در اين مصاحبه ساماندهی تعدادی کودک خيابانی را در رديف معدوم ساختن چند قلاده سگ ولگرد قرار داد .
برگشتم کودک در ازدهام جمعيت گم می شد و با طعنه عابرين بی تفاوت پياده رو تلو تلو می خورد . سوار ماشين شدم و حرکت کردم . برای بالا رفتن عقربه آب و روشن کردن بخاری عجله داشتم . بيلبوردهای تبليغاتی ميدان نصب شده بود، شعار هايش خيلی قشنگ بود...
اسماعيل پور _________________ Ba sepas
Payandeh Iran |
|
Back to top |
|
|
|
|
You cannot post new topics in this forum You cannot reply to topics in this forum You cannot edit your posts in this forum You cannot delete your posts in this forum You cannot vote in polls in this forum
|
Powered by phpBB © 2001, 2005 phpBB Group
|